باران نیلوفر

سلام دوستان نیلوفر هستم از اینکه به وبلاگ خودتون سر زدید خوشحالم , نظرتون واسم خیلی مهمه پس یادتون نره mer29+1

 

شروط ضمن عقد را فراموش نکنيد


نیلوفر


  
  ازدواج يک قرارداد است که حقوق و تکاليفي را بر دوش مرد و زن قرار مي دهد، اما رسوم حاکم بر جامعه باعث شده ما کمتر به اين مساله توجه کنيم. همه اوايل ازدواج توجه شان به حاشيه هاي ازدواج است: خواستگاري و مراسم عروسي، جهيزيه و... هيچ کس توجه نمي کند که پاي يک قرارداد و عقد را دارند امضا مي کنند و بايد ببينند اين قرارداد چه تعهداتي را بر دوش شان مي گذارد.
    
    متاسفانه در کشور ما بيشتر مردم عادت دارند نخوانده پاي قراردادها را امضا کنند، اين مساله در ازدواج بيشتر هم اتفاق مي افتد و بيشتر اوقات دختر و پسري که مي روند براي ازدواج همان موقع که سند ازدواج شان مي خواهد امضا شود سند نکاحيه را که شرايط در آن نوشته شده براي اولين بار مي بينند و امضا مي کنند و آن موقع هم زياد از مفاد سند ازدواج سر درنمي آورند، چون از طرفي اصطلاحات فني و حقوقي است و از طرف ديگر آن موقع دو طرف در حال و هواي ديگري هستند و هر دو طرف مقابل را فرشته مي بينند و اصلاً فکر اين را نمي کنند که ممکن است اتفاقي بيفتد و همين جوري بندها را پشت سر هم امضا مي کنند. برخي نيز که آگاه به موضوع هستند هم (که معمولاً اين آگاهي از طرف مردها است) افرادي اند که يک تجربه ازدواجي داشته اند يا اينکه در خانواده شان به خاطر اين بندها مشکلي پيش آمده و حالاحواس شان هست که امضا نکنند يا بکنند. ولي عموماً همه زير اين بندها را امضا مي کنند و وقتي مشکلات کم کم خودشان را نشان مي دهند تازه آن موقع است که مي فهمند با ازدواج يکسري مسووليت هايي در قبال هم داشته اند و قانونگذار اينها را به آنها تکليف کرده است، حالاچه عادلانه و چه غيرعادلانه. اين اختيارات وسيع آقايان و حقوق کم خانم ها، هرچه هست قانونگذار اينها را قرار داده و طرفي هم که اينها به نفعش هست به بهترين وجه از آن استفاده مي کند. عقد ازدواج از جمله عقدهاي معين و لازم در قانون مدني است و به خاطر اينکه اين عقد ارتباط با خانواده و تولد فرزند دارد قانونگذار حمايت هاي خاص و شرايط خاصي را براي طرفينش قرار داده است. در اين عقد لازم معين، ايجاب کننده زن است، يعني زن اعلام مي کند که من مي خواهم ازدواج کنم و مرد قبول کننده است ولي در جامعه ما چون مردها معمولاً به خواستگاري مي روند فکر مي کنيم که ايجاب کننده مرد است.
    
    بر اساس قوانين مدني ايران اين حقوق و تکاليف به صورت برابر بين زن و شوهر تقسيم نمي شود و در واقع زن به موجب عقد ازدواج بسياري از حقوق مدني و معنوي خود همچون حق سفر، اشتغال، انتخاب مسکن، ولايت بر فرزندان و جدايي از همسر را از دست مي دهد و در قبال آن حقوق مادي همچون مهريه و نفقه را به دست مي آورد که در بسياري از موارد دستيابي به اين حقوق مادي هم با مشکل همراه است، براي رفع اين نابرابري و براي اينکه يک تعادلي بين اين حقوق و تکاليف برقرار شود مي توانيم از شروط ضمن عقد استفاده کنيم، يعني زن و شوهر يک سري مسائل مورد توافق خودشان را که قانون در مورد آنها ساکت است يا نظر قانون در آن زمينه مورد پذيرش آنها نيست ولي مطابق خود قانون توافق خلاف آن هم ممکن است، در سند ازدواج به عنوان شروط ضمن عقد ثبت کنند. با همه اينها شروط ضمن عقد اما هنوز در جامعه ما رايج نشده اند و حتي بسياري از افراد تحصيلکرده هم از آن استفاده نمي کنند چون متاسفانه اولاً همه جامعه از اين شروط آگاه نيستند و نمي دانند که چنين شروطي را مي توانند بگذارند، دوماً هم اينکه وقتي ما مي گوييم از اين شروط استفاده کنيد بسياري مي گويند ما اول زندگي بياييم و شرط بگذاريم، اصلاً زندگي که با شرط و شروط باشد بهتر است که شروع نشود. در حالي که همين افراد اگر بروند عقدنامه را بخوانند مي بينند هر 12 موردي که زن و مرد براي عقد پايش را امضا مي کنند شروطي است که مرد به زن وکالت مي دهد با اثبات آن شرايط براي طلاق وکالت داشته باشد، يعني ما آن 12 مورد را براي ازدواج امضا نمي کنيم براي طلاق امضا مي کنيم. پس ما اين همه شرط و شروط مي گذاريم چه فرقي مي کند که چند بند ديگر هم اضافه کنيم؟ اين شروط که شامل حق مسکن، کار، تحصيل، طلاق، تقسيم دارايي هاي مشترک در هنگام جدايي و حضانت فرزندان است بايد در هنگام عقد نکاح در دفترخانه ثبت اسناد رسمي در قباله ازدواج ثبت شود.
    
    اين شروط بايد با عبارات حقوقي معيني در عقدنامه نوشته شود و در صورت ذکر نشدن برخي عبارات خاص حقوقي از حيث اعتبار خارج است و نمي توان به آنها استناد کرد.
    
    1- زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکيل به غير مي دهد تا زوجه در هر زماني که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و از قيد زوجيت خود را رها کند، به هر طريق اعم از اخذ يا بذل مهريه.
    
    2- زوجه اجازه دارد از هم اکنون هرگاه خواست به خارج از کشور برود و نياز به اجازه مجدد زوج ندارد، چه براي اخذ يا تمديد يا تجديد گذرنامه و اين اجازه دائمي است.
    
    3- زوجه حق ادامه تحصيل تا هر مرحله يي که لازم بداند و در هر مکان و محلي که ايجاب کند مخير است.
    
    4- زوج، زوجه را در انتخاب هر شغلي که مايل باشد و هر کجا که بتواند کار کند، مخير مي کند و اجازه مي دهد که مشغول به کار شود. 
    
    5- زوج و زوجه متعهد مي شوند هنگام جدايي اعم از اينکه متارکه به درخواست مرد باشد يا به درخواست زن کليه دارايي که بعد از ازدواج دائم زوجين به دست مي آورند بين آنها به مناصفه تقسيم شود.
    
    6- حق انتخاب مسکن و تعيين شهر يا محلي که زندگي مشترک در آنجا ادامه پيدا کند با زوجه خواهد بود.
    
    7- اگر در آينده زوجين داراي فرزند شدند و طلاق اتفاق افتاد حضانت فرزندان به عهده زوجه باشد و در صورت خروج از کشور نيازي به اذن پدر ندارند. با همه اينها بايد به ياد داشته باشيم که شروط ضمن عقد تنها يک راهکار موقت است براي مشکل نابرابري حقوقي که زن و مرد با ازدواج به آن دچار مي شوند: راهکار موقتي که تا بازنگري و اصلاح قوانين خانواده مي تواند کفه ترازوي ازدواج را براي زن و مرد برابر کند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,ساعت1:14توسط نیلوفر | | نظر دهید